هیچوقت آرزو نداشتم یک معلم ورزش باشم ولی این روزها به قدری حسرت موقعیت معلمین ورزش را میخورم که حد ندارد.  فشار کاری تدریس در فضای مجازی آن هم در ساعاتی که مدیر برنامه ی درسی داده است و تشکیل رقم به رقم گروه های درسی و برگزاری آزمونهای مجازی و تهیه ی محتوا و ضبط فیلم و ویس و هزار ادا اطوار دیگر آرامش ماندن در خانه را از من سلب کرده است. مدرسه که میرفتیم یک صبح تا ظهر درگیر بودیم. درس میدادیم و رد میشدیم و مهمتر اینکه همه چیز جدی بود.  اینجا نه تنها بچه ها درس را جدی نمیگیرند بلکه امیدوارند بعد از بازگشایی مدرسه که معلوم نیست در چه زمانی هم باشد دوباره درسها تکرار شود. من مانده ام برای حدود ۵۰ نفر دانش آموز ۱۲ انسانی ام که فقط ۵ نفرشان درس را میفهمیدند چطور دنباله ی هندسی را مجازی درس دهم؟

 دانش آموزانی که جلوی چشمم سرشان روی میز بود ‌و چرت میزدند الان که نمیبینمشان حتما در تختخواب نرمشان دراز کشیده اند و هندزفری به گوش در حالیکه ترانه ی دکتر ساسی مانکن را گوش میدهند و چیپس فلفلی چی توز را خرت خرت میخورند به ریش من و امثال من میخندند!


+ تمام کنید این نمایش مسخره اتان را !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آموکاری جمله هاي طلايي و مطالب گوناگون Andrea مطالب علمی در ارتباط با بدنسازی politicalpost ME موزیکال/musical خرید بلیط هواپیما | پارسه گشت گهر Chadd akhbar tecnolozhy9